میگن که من نفرین شدم از نوع مدرنش.
ولی من نفرین شده نیستم و یه آدم معمولی هستم.
بعضی ها هم میگن با روان پزشک ها و روانشناسا قرار داد بستم.
یه سری دیگه میگن که من برای کانون بی سوادان و عقده ی دکتر شدن ها کار میکنم.
یه مدت خودمم باورم شده بود این چیزارو آخه همه میگفتن.
اجازه بدید قضیه رو کامل واستون توضیح بدم
من شبا خوابم نمیبرد ، آخه به یه چیزایی فکر میکردم مثلا اینکه ایران وقتی بشکه بشکه نفت صادر میکنه این بشکه هاش رو چی کار میکنن
بهش برمیگردونن یا نه من که ندیدم بشکه خالی برگردونن
یا اینکه چرا تو سریال های ایرانی همه مریضارو انتهای سالن سمت راست بستر میکنن مگه این بیمارستان اتاقای دیگش تخت نداره
و خیلی سوالای دیگه که نمیذارن شب بخوابم ولی اگه واستون توضیح بدم شما هم روانپزشک لازم میشید.
بالاخره رفتم دکتر و گفتم واسه بی خوابیم دارو تجویز کن دیاسپامام تموم شده تو نسخه بنویس که از داروخونه بگیرم.
اونم گفت اول بگو مشکلت چیه ؟
منم
تمام سوالام رو واسش توضیح دادم حدود 4ساعت طول کشیده بود منم هنوز داشتم
سوالام ر بهش توضیح میدادم که یهو دیدم افتاد زمین و حرکات موزون کرد.
خندید و گریه کرد
منم در اتاق رو باز کردم منشیه گفت باید پول 16تا ویزیت رو بدی منم گفتم بیا این دکترتون داره میمیره!!
مطب شلوغ شد و منم دودره کردم مطبو
خوب که نشدم هیچ تازه یه سوال دیگه به سوالام اضافه شد.
اینکه این دکتره چرا یه هو اینجوری شد.
خلاصه شبو به روز رسوندمو رفتم پیش یه دکتر دیگه اونم بی ادبی کرد و وسط توضیحاتم اونجوری شد
سرتون رو درد نیارم نصف پزشکای شهرمون اونجوری شدن
منم اینجا با رفیقای امین آبادیم خوشحالم.
واسه مشکلم هم را حل پیدا شد.
اینکه دیگه سوالام از شبم گذشت و به روز رسید .
اینجا از من مثل خر کار میکشن بعدشم مثل اسب میگیرم میخوابم
امیدوارم که شما مثل من نشید